در هر حال اگر نشریات درون و برون سازمانی در ارسال پیام از نظریههای ارتباطی و تربیتی بهره برداری لازم به عمل آورند و به اهداف رفتاری که انتظار دارند در مخاطبان نشریه ایجاد شود نیک بیاندیشند، میتوانند مطمئن شوند که نشریه مورد نظر از لحاظ کارآیی اثرگذاری در حد قابل قبولی بوده است. وجه غالب نشریات را عموم مردم از زاویه اطلاع رسانی آن میبینند، که تنها یک بعد از کارکردهای آن بهشمار میرود. بعد دیگر و با کارکرد مهمتر نشریات و به طور عام رسانهها را باید از زاویه آموزشی که میدهند و اهدافی که در پس پیامهایی که به منظور بهتر کردن کسب اطلاعات، برانگیختن و فعال ساختن عملیات ذهنی خاصی که مرتبط با تکالیف یادگیری به نظر میرسند و میتوان آنها را پرورش داد، مورد بررسی قرار داد. اصولاً از نشریات به عنوان یک نظام رمزگذاری شده که استفاده از آن آثار خاص بر شناخت، ضمن انتقال اطلاعات باید داشته باشد، استفاده میشود. آثار عام و هم آثار خاص رسانهها در صورتی کارسازند که منطبق با هدفهای مدنظر گرفته شده برای مخاطبان خاص باشند. این همکنشی چهار جانبه رسانه، پیام، تکلیف و مخاطب رسانهها را قادر به انجام دو کارکرد برتر میکند که یکی از اطلاعرسانی و دیگری پرورش مهارتهای ذهنی است. صاحبنظران علوم ارتباطات و متخصصان علوم تربیتی دو اثر عمده رسانهها را همچنان که گفتیم یکی اطلاعرسانی و دیگری رشد مهارتهای ذهنی و ارتقاء سطح آگاهیها میدانند. در حقیقت کارکرد انتقالی نشریات را نوع نخست کاربرد رسانهها و متداولترین نوع در مورد رسانههای همگانی میشناسند. بدیهی است نشریات درون و برون سازمانی به دلیل ویژگی خاصی که از حیث توزیع و یا پراکندگی دارند، بین فواصل مکانی و به دلیل ویژگی ضبط و ثبت بین فواصل زمانی پل میزنند. استفاده از رسانهها در آموزش هم اغلب به همین دلیل بوده است. برخی از محققان ارتباطات معتقد به رویکرد جلودارنگر “front row view approach” هستند که تنها یک کارکرد انتقال برای رسانهها به ویژه نشریات قائل هستند. براساس این رویکرد نشریه و در معنای عام آن «رسانه» حکم یک پاکت حاوی پیام را دارد و بنابراین انتظار نمیرود که تأثیری هم بر پیام منتقل شده داشته باشد. به بیان دیگر عنایتی به نظام نمادی خاص و انحصاری تکنولوژی مورد استفاده نمیشود. براین اساس متداولترین کارکردی که کاربرد اینگونه رسانهها در بردارد اکتساب دانش است، برای رسیدن به این هدف عامترین و رایجترین عناصر نمادین انتخاب میشود تا حتیالمقدور افراد بیشتری بتوانند پیام منتقل شده را دریافت کنند. در این شیوه پرورش هیچ نوع مهارت خاصی که ویژگی رسانه خاصی باشد مورد نظر نیست. نظر دوم در مورد کاربرد نشریات و رسانههای گروهی پرورش مهارتهای ذهنی است. استفاده از رسانه نه تنها به این دلیل که برای باز نمودن اطلاعات مورد نظر مناسبتر است بلکه در این حال به این دلیل که یادگیری خود رمزها نتایج مهمی دارد توجیه میشود. استفاده از یک رسانه خاص مانند نشریه در یادگیری به این دلیل موجهی که رمزگان آن رسانه به نحوی با شیوه تفکر نمادین یادگیرنده هم شکل است، لذا ملاک اصلی انتخاب نشریه به عنوان یک رسانه و هر تکلیف خاص یادگیری، باید شیوههای تأثیرگیری مهارتهای پردازش اطلاعات و کیفیت فرایندهایی باشد که این تأثیرها را میپردازد. نشریات ویژه به عنوان یکی از رسانههای مؤثر دستکم به سه نحو میتوانند فرآیندها یا مهارتهای ذهنی را تحتتأثیر قرار دهند. نخست اینکه فرآیندهای کلی توجه را برمیانگیزند. بدون برانگیختن توجه و نوعی پاسخ ریاضی – مغناطیسی هیچ نوع ارتباطی هم به صورت مؤثر واقع نمیشود. لازم به ذکر است که شیوههایی خاص از ارایه پیام، فرایندهایی از ذهن چون مقایسه، تحلیل، ربط دادن و نظایر آن را برمیانگیزند. فعال کردن این نوع از فرایندها موجب تسهیل استخراج پیامهای مورد نظر میشود. وجه دیگر پرورش مهارتهای ذهنی توسط نشریات و در معنی عام انواع رسانهها بسط دادن نظام نمادین مورد استفاده در رسانه به منظور استفاده بهتر یا شناخت دقیقتر اهمیت است. به بیان دیگر، نشریه به عنوان یک رسانه یعنی یاد دادن رمزگان نمادین به صورتی که هست تا شخص بهتر بتواند نقشه را بخواند، معنای فیلم را دریافت کند و یا در تفسیر آمار احتیاط کند. لذا اگر یک نشریه به عنوان یکی از انواع رسانهها حوزهای دارد که نسبتاً خاص آن رسانه است، پس آشنایی با نظام رمزگذاری آن رسانه هم دسترسی به حوزه اطلاعاتی آن را آسانتر میکند. به عنوان مثال یادگیری «زبان» و رمزگان میتواند امکان استخراج اطلاعاتی را به یادگیرنده یا مخاطبان بدهد که قبلاً از عهده او خارج بوده و در رسانه دیگری هم با آن روبرو نبوده است. اگر بپذیریم که «هوش همان مهارت در یک رسانه است» پس یادگیری یک نظام رمزگذاری جدید هم به معنای بهبود توانایی استفاده از رسانهای است که رمزگان آن را یاد میگیریم و نیز به معنای دستیابی به حوزههای اطلاعاتی جدیدی است. شاید اساسیترین شیوه تأثیر نشریات و یا رسانهها بر مهارتهای پردازش اطلاعات که تا حدودی براساس نظریه مک لوهان استوار است. بدین شرح که: 1. رمزگان نمادین رسانهها هم برای مقاصد ارتباطیاند و هم برای مقاصد بازنمایی. 2. نظامهای رمزگذاری بیرونی برای مقاصد ارتباطی را میتوان جذب یا درونی کرد و پس از نهادینه کردن برای مقاصد بازنمایی به کاربرد. 3. رمزگان را پس از درونی کردن میتوان به صورت طرح درآورد، به این معنی که از بافتهای اصلی آنها را منتزع کرد و به عنوان طرحهای اندیشه از آنها بهره جست. زبان آموزی و درونی کردن زبان مثال بارز این مطلب است. مقولههای زبان عادی و رایج تبدیل به مقولههای عمده و اصلی تجربهاندوزی میشوند. زبان وسیلهای میشود برای به کار انداختن مجدد آن تجربه و خارج از بافت اصلیاش. اگر این موضوع در مورد زبان گفتار صدق کند ممکن است درباره سایر رسانهها هم صادق باشد. 4. در هر حال اگر نشریات درون و برون سازمانی در ارسال پیام از نظریههای ارتباطی و تربیتی بهرهبرداری لازم به عمل آورند و به اهداف رفتاری که انتظار دارند در مخاطبان نشریه ایجاد شود نیک بیاندیشند، میتوانند مطمئن شوند که نشریه مورد نظر از لحاظ کارآیی اثرگذاری در حد قابل قبولی بوده است. 5. از دیگر سو باید به این نکته توجه داشت که نشریه تنها وسیله مؤثر برای ارتباط همگانی نیست حتی شاید مهمترین وسیله دسترسی مستقیم به مردم هم نباشد. با این حال باز هم تنها وسیله ارتباطی که منحصر و محدود به زبان و مکان خاصی نیست. میتواند همه نوع فکر و عقیده را به افراد قادر به خواندن ارائه کند و میتواند جزییات یک موضوع را به نحو احسن ادا کند. حال اینجا آنچه جای تأمل دارد توانمندی و مدیریت نشریه در ادامه رمزگان و پیامهای مورد نظر درک احتیاجات و علایق مخاطبین و مطابقت محتوا با خصوصیات فکری و ذهنی آنها به دو منظور اطلاعرسانی و پرورش مهارتهای ذهنی است، که اساس ارزیابی یک نشریه و یا رسانه موفق نیز بهشمار میرود.

نظرات